هدیه سادات میرمرتضوی/سرویس هنر خبرگزاری رضوی
در سالن نشستهای بنیاد بینالمللی امام رضا(ع)، جای سوزن انداختن نیست. باز هم هر لحظه به جمعیت سالن اضافه میشود. هر طرف که سر میچرخانی میتوانی چهرهای آشنا ببینی. از اساتید و عکاسهای خبری و هنری که خودشان جزء وزنههای عکاسی شهر هستند تا سایر علاقهمندان به این هنر جذاب. ازدیاد جمعیت باعث شده عدهای ایستاده باشند. عکاسان، هنرجویان و علاقهمندانی که شنیدن نام دکتر محمد ستاری و کیارنگ علایی کافی است تا خود را به نخستین نشست عکاسی از سلسله نشستهای پژوهشی-هنری «آن» برسانند. عدهای از شهرستانها، یک نفر از استانبول و یک نفر در آستانه سفر به عتبات عالیات. حالا همه جمعیت، گوش شدهاند تا از مباحث جذاب و متفاوت این جلسه بهرهمند شوند. جلسهای با موضوع مروری تاریخی و جامعهشناسی بر مبحث عکاسی گردشگری.
بررسی موضوعات جدید در نشستهای عکاسی آن
کیارنگ علایی، چهره نامآشنای عکاسی ملی و بینالمللی شهر مشهد این بار در کسوت دبیر تخصصی این نشست، درباره سلسله نشستهای «آن» در حوزه عکاسی توضیحاتی ارائه میکند: «این نشستها به همت بنیاد بینالمللی امام رضا(ع) برگزار میشود و هیچ حامی و اسپانسری جز بنیاد ندارد. نشستهای "آن" در هشت رشته برگزار میشود و هر رشته دبیری دارد. امروز شاهد برگزاری اولین نشست از نشستهای تخصصی "آن" در حوزه عکاسی هستیم و زمان نشست بعدی متعاقبا اعلام خواهد شد. در بخش عکاسی که افتخار حضور شما را داریم قرار است تا آخر سال هشت الی نه جلسه عکاسی برگزار کنیم. برنامهریزی درباره موضوعات این نشستها و اساتید شرکتکننده در آنها با توجه به شرایط موجود و زمان اساتید و موضوعاتی است که عکاسی مشهد نیاز دارد. بالطبع در این نشستها هم از اساتید بزرگ ملی مثل دکتر ستاری که برکت این جلسات هستند کمک میگیریم. اساتید تهران و شهرهای دیگر و گاهی هم از اساتید مشهد یاری خواهیم گرفت. برای این جلسات، مناسبت خاصی به ما دیکته نمیشود جز اینکه خودمان را درباره بار علمی نشستها مسئول و متعهد میبینیم. لذا با انتخاب و دعوت از اساتید، صرفا به بار علمی و سرفصلی که مد نظرمان هست اکتفا میکنیم. ثبتنام در این جلسات از طریق سایت بنیاد برگزار میشود و گواهینامهای از این نشست در ماههای آینده تقدیم شما میشود که متعاقبا طریقه دریافت آن اعلام خواهد شد. موضوعات مختلفی برای این نشستها انتخاب کردهایم که تا به حال در مشهد کمتر به آنها پرداخت شده است. مثل موضوع این نشست که نگاهی جامعهشناختی به مقوله عکاسی گردشگری دارد. در نشستهای آینده نیز به موضوعات دیگری مثل عکاسی زیارت، ژانری به نام عکاسی مستند اجتماعی و هویت آن و... خواهیم پرداخت». کیارنگ علایی، مدرس هنر عکاسی، در ادامه به معرفی بیشتر میهمان جلسه میپردازد: «جناب دکتر محمد ستاری دانشیار دانشکده هنرهای تجسمی پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران از سال 1368 در این دانشکده مشغول به کار هستند و دانشجویان زیادی را در مقاطع مختلف پرورش دادند. تا درنگی دیگر و ظرف چند ماه آینده ایشان به مدرک استاد تمامی رشته عکاسی نایل خواهند شد که موجب افتخار همه ماست. کسانی که در دهه شصت مجله عکس را مطالعه میکردند حتما به خاطر دارند سردبیر و مدیر مسئول مجله در آن دوران طلایی دکتر ستاری بود. ایشان همچنین از سال73 تا 77 نماینده فیاپ یا فدراسیون بینالمللی هنر عکاسی در ایران بودند. از فعالیتهای مثمر ثمر آقای دکتر عضویت در گروه واژهگزینی فرهنگستان هنر و ادب پارسی است که سالهاست معادلهای کلمات لاتین در حوزه عکاسی را سامان میدهند. کتابهای بسیاری از دکتر ستاری داریم که معروفترین آن کتابی است که همه ما خواندیم و در جریان کنکور با آن در ارتباط بودیم و همواره پای ثابت سوالات کنکورهای هنر بوده است. کتاب "سیر تحول عکاسی" اثر تاسک و ترجمه محمد ستاری».
سفرهای آغازین
دکتر ستاری در شروع این نشست، قبل از اینکه وارد مبحث اصلی یعنی بحث عکاسی گردشگری مروری تاریخی و جامعهشناسی شود، چند واژه و اصطلاح عکاسی مانند واقعه، رسانه، بافت، نهاد، توریسم، عکاسی گردشگری، عکاسی گردشگر، گفتمان، نگاه گردشگر، نمود، بازنمایی و نا بازنمودی میپردازد و سپس در پاسخ به این سوال که مسافرت برای بشر از چه زمانی آغاز شد؟ میگوید: «بشر اولیه سفر نمیرفت. بلکه دنبال یک حیوان برای شکار و سد جوع بود. اولین سفرهایی که به معنای ماهوالسفر شکل گرفت در جهان باستان و بعد از جهان انسان اولیه بود. این سفرها نمود فرا زمینی داشت. مانند آنچه در اسطورهها از آن به عنوان سفر یاد میکنند و در واقع انجام نشده است. مثل حماسه گیلگمش و معراجنامههایی که نوشته شده است. آن سفر از دید ما اتفاق افتاده ولی زمینی نبوده است. این سفرها روحانی و عرفانی است. مثلا در هفت شهر عشق عطار، واقعا سفری زمینی رخ نداده است. یا هفت خان رستم که اسطوره است و فردوسی تعابیر دیگری را میخواسته بیان کند که در این قالب آورده است. اما سوال این است که سفرها چگونه ثبت و ضبط شده است؟ سفرها را مینوشتند یا برای تصویری کردن، طراحی و نقاشی رخ میداده است. سفر کِی زمینی میشود؟ با آغاز وقتی دوران مدرنیته. در دوران پیشا عکاسی برای ضبط و به تصویر کشیدن سفر، نقاشی و طراحی میکردند. مثلا مسافری که سفر میرفته باید خودش نقاش بوده مثل جیووانی باتیستا در دهه میانی قرن 18. یا نقاشی را استخدام میکردند و با خود به سفر می بردند. افرادی که این امکان را نداشتند، وقتی از سفر برمیگشتند و برای یک نقاش آن مناظر را توصیف میکردند تا نقاشی مورد نظر شخص مسافر را ترسیم کند. از این افراد میتوان به عنوان کسانی که به ضبط تصاویر سفر کمک میکردند نام برد. در دوران رم باستان، کمکم سفرهایی با اهداف تجارت، شرکت در المپیک یا جنگ برگزار شد. ولی هنوز اکتشاف و گردشگری در سفر معنایی نداشت. در سده میانه باستان، آموزههای کلیسا به مردم میگفت به اماکن مذهبی بروید تا ثواب کنید. در این سفر هر اتفاقی هم برایتان بیفتد ثواب دارد و مردم با این عقاید دستهدسته به اماکنی مثل بیتالمقدس میرفتند. اولین کسی که از روی کنجکاوی و برای اکتشاف سفر رفت مارکوپولو نام داشت. او در سده سیزده میلادی از چین و ایران گذر کرد و راه ابریشم را دید و جادههایی که در چین بود و قرنهای 18 و 19 در اروپا و امریکا ساخته شد. اولین سفر گروهی به معنای تور در سده پانزدهم انجام شد. این سفر خیلی شبیه تورهای امروزی بود. به این صورت که از عدهای ثبتنام کردند. پول سفر شامل هزینه خوراک و جا و اسکان و همه را قبل سفر گرفتند و سپس مسافرین را به گردش بردند. این اتفاق در سده پانزده میلادی و دو قرن بعد از سفرهای مارکوپولو با هدف دیدن بیتالمقدس اتفاق افتاد».
از نخستین تورهای گردشگری تا اولین عکسها
دکتر ستاری در ادامه این نشست درباره چگونگی شکلگیری سفرهایی به سبک امروزی توضیح میدهد: «در فاصله بین سدههای میانه و رنسانس، یک سری انقلابهای عظیم فکری اجتماعی و فلسفی رخ داد و باعث شد شکاف عمیقی بین کلیسا و عقل بشر آشکار شود. بنیانگذاران مدرنیته، کوپرنیک در سال 1543 و گالیله در سال 1610 بودند. در این دوران، سفرهای زمینی شکل گرفت که دیگر بر اساس باورهای کلیسا انجام نمیشد. چه کسانی به این تورگردی و سفرها دامن زدند؟ ملکه الیزابت اول، دختر هنری هشتم برای نخستین بار در آن دوران برای نجبای انگلیسی اولین تورهای گردشگری بزرگ یعنی گراند تور را ایجاد کرد. او یک سری کاروانهایی تدارک دید که مختص اشرافزادگان بود. بعد از انگلیس، ایتالیا و سپس فرانسه و اسپانیا هم به راهاندازی این تورها مبادرت کردند. این تورها مختص اشرافزادگان بود و افراد نوعی در آنها جایی نداشتند. انقلاب صنعتی در آغاز سده 19 در انگلستان، باعث تولید کارخانهجات زیادی با نیروی بخار جهت تولید اشیای مصرفی و ابزارآلات شد. در این کارخانهجات نیاز به وجود کارگر بود و برای مفرح کردن آخر هفتههای این کارگرها، تورهای مسافرتی برای قشر کارگر راهاندازی شد. انقلاب صنعتی پس از انگلستان به فرانسه و کشورهای دیگر هم رسید. در آن دوران، در انگلستان خانوادههای متمول آخر هفتهها به مناطقی مثل چشمههای آب گرم میرفتند. عدهای به فکر افتادند برای ایجاد امکانات بهتر جهت این خانوادهها اقدام به راهاندازی استراحتگاههایی بکنند و به این ترتیب بنیاد اولیه هتلها ایجاد شد. بنابراین در انگلستان زمان انقلاب صنعتی، امکان مسافرت برای طبقه کارگر هم فراهم شد. برای ثبت این سفرها، نقاشی خیلی وقتگیر بود. بنابراین اتاق تاریک، اتاق روشن و دیوراما(پردههای بزرگ شفاف نقاشی شده با آبرنگ) فراهم شد. اینها شروع به تصویرسازی سفرها کردند تا اینکه در سال 1826 میلادی "نیسه فور نیپس" هلیوگرافی را ایجاد کرد. البته با هلیوگرافی نمیشد منظره سفر را به آسانی ثبت کرد چرا که سوژه باید 8 ساعت مقابل دوربین میماند. شاید آن طبقه کارگر کل 8 ساعت اوج تفریحش بود. داگر نخستین کسی بود که با روش داگرئوتیپ مدت آمادهسازی اولین عکس را ابتدا به 30 دقیقه بعد 24 دقیقه و بالاخره 3 دقیقه تقلیل داد. اولین عکس حاصل گردشگری در جهان 9 ماه بعد از فرآیند داگر در 1839، از معبد آکروپولیس یونان گرفته شد».
راهآهن؛ عامل مهمی در صنعت عکاسی گردشگری
مدرس عکاسی اهل مشهد در ادامه بحث خود به عامل دومی که انگلستان پیش پای گردشگری قرار داد تا به وسیله آن، گردشگری هم ارزان و هم راحت و امن شود اشاره کرده و میگوید: «مهمترین وسیلهای که بعد از آن، در انگلستان به کمک گردشگری آمد راهآهن بود. اولین راهآهن به معنای امروزی راهآهنی بود که لندن را به بریستول وصل میکرد. مسافرها سوار قطار میشدند و از طریق راهآهن که امن و ارزان بود در دورهای که هنوز وسیله نقلیه شخصی اختراع نشده بود سفر میکردند. در حین این سفر، در کوپه قطار از پنجره بیرون را نگاه کرده و ذهنشان عادت میکرد تصویر را از یک قاب مستطیل یا مربع ببینند. یکی از ویژگیهای عکاسی که ویزور دوربینها مستطیل یا در قطع 120 مربع است. مسافر عادت میکرد از این ویزور مناظر را ببیند. یکی هم چون قطار راه میرفت و منظره ثابت بود گویا بیننده داشت تصویر را پانوراما میدید. وقتی هم کنار چشمه آب گرم هتل میساختند خیلی مقید بودند پنجره هتل، رو به یک چشمانداز خوشمنظر باشد و مسافر باز عادت به دیدن مناظر زیبا از کادر مستطیل پیدا میکرد. در سال 1841 توماس کوک تورهای گروهی که ملکه الیزابت با کالسکه میگذاشت را با قطار برقرار کرد. این تورهای خیلی ارزان مورد استقبال زیاد اقشار مختلف واقع شد. توماس کوک علاوه بر این، دست به چاپ اولین کتابچههای سفر زد. به این ترتیب، مسافر در کوپه قطار در مسیر سفر کتابچهاش را ورق میزد و با مکانهایی که پیش رو داشت آشنا میشد».
کارتپستال، عکسهای گردشگری
را به خانهها بردند
دکتر ستاری در ادامه این نشست به شکلگیری صنعت کارتپستال از مناظر دیدنی اشاره کرده و ادامه میدهد: «با ایجاد این کتابچهها شغلی ایجاد شد که عکاسها بروند و برای کتابچهها عکاسی کنند. به این ترتیب، عکاسی گردشگری شروع به درآمدزایی اولیه کرد. در سال 1894 ناشرها دیدند کتابچه گردشگری خیلی مورد استقبال واقع شده و شروع به بزرگ کردن این عکسها در قطعهای 30 در 40 کردند. مردم هم عکسها را میخریدند و در خانههایشان نگهداری میکردند تا اینکه صنعت کارتپستال از روی عکس مناظر دیدنی دنیا به وجود آمد. این صنعت در سال 1902 میلادی آنچنان با زندگی مردم عجین شد که اهمیت آن مثل وجود تلویزیون در خانههای امروزی بود. کارتپستال، عکسهای گردشگری را به خانه همه برد. از اغنیا تا فقرا. در سالهای 1902 تا 1904 که این نوع کارتپستالها در جوامع شیوع پیدا کرد، همه به نمادها فکر میکردند. مثل نیاگارا نماد کانادا. مجسمه آزادی نماد امریکا. کوه فوجی نماد ژاپن. اهرام ثلاثه نماد مصر. برج ایفل نماد پاریس. معبد آکروپولیس نماد یونان و... اینها باعث ایجاد فرهنگ دیداری شد. کسی که ابزار این فرهنگ دیداری دستش بود گفت من میتوانم از این ابزار و قدرت دانش عکاسی در جهت سیطره داشتن بر افکار استفاده کنم. بنابراین فرهنگ دیداری را با نگرش مصرفگرایی شیوع دادند و با این جملات که تو میخواهی سفر بروی پس باید دوربین ببری. چون اگر عکسی از سفر نگیری انگار سفری انجام نشده است و...».
همراه با عکسهای اولیه
در ادامه جلسه از نمایشگرهای واقع در سالن، تصاویری پخش میشود که دکتر ستاری به توضیحاتی درباره آنها میپردازد. از یک نمونه از نخستین تصاویر گردشگری مربوط به معبد آکروپولیس یونان توسط فیلیپیو مارگاریس در سال 1865 تا تصویر اتاق تاریک که برای ثبت تصویری مطابق با پرسپکتیو واقعیت از آن استفاده میکردند. تصویر اتاق روشن برای ثبت صحیح حاشیه دور تصویر. تصویری مربوط به قطاری که مسافرها را به اولین گراند تورها میبرده است. عکسی که 9 ماه بعد از اختراع عکاسی به روش داگرئوتیپ از معبد آکروپولیس گرفته شده است. عکسی خوب با تقسیمات طلایی مناسب و نگاهی زیباشناختی. عکسی مقابل معبدی در چین با حضور امینالسلطان نخست وزیر مظفرالدین شاه. تصویر اهرام مصر وامینالسلطان سوار شتر. یکی از قدیمیترین عکسهای کعبه در سالهای 1836 یا 1838 ازعکاسی عرب. تصویر یک روز به شدت برفی از بیتالمقدس. تصویر مسجد حضرت مریم مجدلیه. تصویرصحرای عرفات با حضورامینالسلطان و مخبرالسلطنه. تصویر آبشار نیاگارا که چون سرعت ماده حساس به نور کم بوده آبشار به صورت محو افتاده است و بالاخره تصویر مجسمه آزادی وقتی فرانسویها در حال ساخت آن هستند و بعدا به بندر نیویورک منتقل میشود.
عکاسی آسان میشود
جلسه با بقیه بحث ادامه پیدا میکند: «مجلهای فرانسوی در بحبوحه اعلام عکاسی به روش داگرئوتیپ نوشت: مسافران در بدو اختراع عکاسی مسافرت خود را عقب انداختند و بی صبرانه منتظر اعلام داگرئوتیپ بودند. درست است عکاسی به سه دقیقه تقلیل پیدا کرده بود ولی باز هم این مدت زمان برای یک عکس زیاد بود. تا اینکه یک انگلیسی دیگر به نام هنری فاکس تالبوت، کالوتایپ در عکاسی را اختراع کرد. این روش، عکاسی مبتنی بر نگاتیو پازیتیو بود. عکسهای سفر توانست به ویژگی دیگر عکسها یعنی تکثیر عکس نزدیک شود. تا اینجا انگلستان زمینههای تور و سفر را تعیین کرد، راهآهن را ساخت. انقلاب صنعتی را باعث شد و فرانسویها برای آن تورها و گردشگرها وسیله ثبت و ضبط را به وجود آوردند. تا اینکه انقلابی دیگر در عکاسی گردشگریرخ داد که کمتر از انقلاب صنعتی و ابداع راهآهن نیست. یک آمریکایی با اعتقاد به اینکه عکاسی گران است، در سال 1888 میلادی عکاسی را آسان کرد و اولین دوربین راحت عکاسی را ارائه داد. این دوربین چند سال بعد در نیمه قرن 19 تبدیل به "باکس براونی" شد. دوربین عکاسی که بچه سه ساله هم میتوانست با آن عکاسی کند. نیاز به فوکوس نداشت. فیلم آن 15 سنت بود و قیمت خود دوربین هم یک دلار و همه میتوانستند خریداریاش کنند. حالا آن طبقه کارگر هم میتوانست این دوربین را تهیه کند. همه با این دوربین عکس گرفتند و عکاسی سهل و آسان شد. حتی ناصرالدین شاه در یکی از سفرهایش نوشته این عکسها را با اسباب عکس فوری که از فرنگستان تهیه کردهام گرفتهام. توی این عکس میبینیم یک لحظه آشپزی که محرمش بوده شنیده قبله عالم به حیاط کاخ گلستان آمده و با ملاقه وارد حیاط شده و قبله عالم با همان وضع از او عکس گرفته است. یک عکس فیالبداهه».
کداکی شوید
در فاصلهای که عکاسی با "باکس براونی" عام شد، سفر علمی و اکتشافی به شرق سهولت پیدا کرد. اروپاییها به شرق آمدند و یک موج دیگر سیاسی راه افتاد که منِ اروپایی و دارای فرهنگ برتر و بهنجار دارم جایی میروم که فرهنگش ناهنجار است و مردمش بدویاند. بنابراین در مقابل فرهنگ خودی فرهنگ دیگری و غیر خودی به وجود آمد. هرمنولوژی شرقشناسی پایهگذاری شده و گردشگری با شرقشناسی همراه شد. مسافرین میرفتند تا آن دیگری را ثبت کنند. دیگری چه داشت؟ جهان ناشناخته شرق. جهان قصههای هزار و یک شب. جهان حرمسراها. جهان شهرزادهای قصهگو. جهان مردمان عجیب و غریب. بی فرهنگ و... این عکاسی پروژه نمایشی جدیدی را پدید آورد که فرهنگ مصرفی دیگری را روی فرهنگ مصرفی کارت پستال بگذارد و این بار تهیه عکس از این فرهنگهای نابهنجار شرق با فروش تصاویر شرق بود. در این اسلایدها هم تصاویری که توسط آنتوان سوریوگین از زنان ایران تهیه شده است، به منظور فروش به جهانگردان خارجی است. این زن شرقی است. حجابش چنین است و...عکاسی سهل و آسان شد. عکس گردشگری اوج گرفت و جهان به یک نمایشگاه متحرک تبدیل شد. عکس به سینه دیوارها نشست. در این دوره یک وقفه در عکاسی گردشگری ایجاد شد با این سوال که: وقتی منِ بیننده میتوانم کارت پستال بخرم و روی صندلی راحتم بنشینم چرا همین خرج اندک را بکنم؟ جهان جهان تخیلی شد. شخص در خانهاش مینشست و عکس نقاط مختلف جهان را میدید. هایدگر تعبیر خوبی دارد: "مدرنیته را عصر تصویر جهان میشود بنامیم. تکنولوژی عکاسی، سرعت و مهارت حس بینایی را در پلان اول گذاشت و حواس دیگر در مقابلش ضعیف شدند. جهان تبدیل به جهان مصرفکننده دیداری شد". سوزان سونتاگ میگوید: "تاثیر عکاسی، منقلب کردن جهان به هیئت یک فروشگاه یا موزهای بدون دیوار است که در آن هر موضوعی حتی عکس گردشگری تقلیل پیدا میکند به یک کالای مصرفپذیر. با این عکسهای گردشگری را که میگیریم ما اشیای جالب و زیبا را شکار خواهیم کرد. همچون گله گاوی که در آمریکای جنوبی برای پوستشان شکار میشوند و بعد لاشههایشان با بی ارزشی رها میشود". وقتی منِ گردشگر میروم کنار برج ایفل و آبشار نیاگارا عکس بگیرم، آن مکان لاشه است و من پوسته را آوردم. یعنی عکاسی گردشگری، مکانهای گردشگری را تبدیل به کالا میکند. گاهی جایی میرویم و انقدر حواسمان معطوف عکس است که اصلا از خود مکان لذت نمیبریم. من در صندلی خودم نشستم تصاویر جهان را میبینم. انگار در جهان تحرک میکنم ولی تحرکم خیالی است. تصاویر دارد من را بمباردمان میکند. بمباردمان تصاویر در مقوله گردشگری آن نقشه و پلانی است که در دست رسانههاست.
مثلا میگوید مسلمان را اینطور ببین. اگر کسی ریش داشت یعنی این. کله سیاهها چنین رفتاری دارند و... رسانهها به این شکل از قدرت تصاویر استفاده میکنند. قضیه عام کردن عکاسی در سفر توسط شرکت کداک را کداکی شدن جامعه و جهان مینامند. در این دوران، به هر خانهای در اروپا یک دوربین باکس براونی راه پیدا کرد. کداک برای ترغیب مردم اقدام به تبلیغات گسترده میکرد. همینطور که در تصویر میبینید دوربینهای کداکی یک دلاری بودند و در تصویر کودکی پنج ساله در حال عکس گرفتن با آنهاست. این دوربین شاید ارزشش از راهآهن و انقلاب صنعتی بیشتر بود برای تثبیت و دوام عکاسی گردشگری. آمریکا با این اختراع، همه ابداعات انگلستان را پشت سر گذاشت».
از مجازات تا تفریح
جلسه با نمایش تصاویر دیگر ادامه پیدا میکند و استاد ستاری قدرت رسانهها در استفاده از تصاویر را با مثالی برای شرکتکنندگان توضیح میدهد: «در این تصویر، چهره مردی را میبینید که تا گردن در خاک فرو رفته است. در پایین این تصویر نوشته شده: "نحوه شکنجه و اعدام فردی که در ایران به دلیل مذهب خود مجازات میشود". عکاس هم آنتوان سوریوگین معرفی شده که اطلاعات راجع به موضوع عکس و خود عکاس اشتباه است. این عکس را دانشگاه جرج واشنگتن و موزه و موسسه اسمیتسونین سال 1999 در کتابی فوقالعاده نفیس چاپ کردهاند. کتابی تحت عنوان: "سوریوگین و تصویر شرق". یک استاد ایرانی دانشگاه کلمبیا هم درباره این عکس چنین شرحی نوشته است». دکتر ستاری در ادامه، بر اشتباه بودن این اطلاعات تاکید میکند و اینکه عکاس عکس، آقا رضا عکاسباشی بوده و این شخص هم یکی از اقوام نزدیک ناصرالدین شاه است و شاه با خودنویسی با جوهر بنفش زیر این عکس که در مجموعه عکسهای کاخ گلستان قرار دارد توضیح داده که به طنز و شوخی در سفر به ساحل انزلی دستور داده است، این شخص را زیر ماسهها مخفی بکنند تا کمی بخندند. این هنرمند عکاس با توضیح اینکه قرار است در چاپ دوم این کتاب، چنین اشتباه فاحشی اصلاح شود، ادامه میدهد: «ببینید مناسبات قدرت و رسانه چکار میکنند. ببینید رسانه چطور دارد از تصویر استفاده میکند و بعضی مثل آن استاد تمام دانشگاه کلمبیا با اشتباه خود به این ماجرا دامن میزنند».
قرن بیست و یکم؛ عصر عکاسی دیجیتال
در قسمت پایانی جلسه، این مدرس و محقق عکاسی به مقایسه عکاسی در قرن بیستم و قرن بیست و یکم میپردازد: «وقتی کداکی شدن در جهان رواج یافت، آمریکا برنده برگ دوم خود را در عکاسی گردشگری رو کرد. آن هم ابداع اتومبیل بود. اتومبیل فورد اختراع شد تا خانوادهها با یک دوربین کداکی و اتومبیل خود در تعطیلات به دل جاده بزنند. پس بیشترین تولید جاده و اتوبان در آمریکا و آلمان بعد از ابداع اتومبیل فورد در سال 1901 شکل گرفت. این ماحصل عکاسی گردشگری تا قرن بیستم بود. اما قرن بیست و یکم دوره اینترنتی شدن دیجیتالی شدن و جهانی شدن عکاسی است. در قرن بیستم هر خانواده یک دوربین داشت و الان دوربین دیجیتالی در دست تکتک افراد خانواده بوده و عکاسی چند وجهی شده است. زمانی در اوایل قرن بیستم، جهان را از طریق کارتپستالها میدیدند اما به شکل سیاه و سفید و دو بعدی. الان من اگر بخواهم برج ایفل را ببینم. به اینترنت وصل میشوم و از طریق گوگل مپ یرج ایفل را سه بعدی خواهم دید. در قرن بیستم وقتی عکسی میگرفتی تا به تصویر برسد نیاز به مستقبل یا آینده داشت. الان تو پای برج ایفل هستی و اگر دوستی آنلاین باشد همان لحظه عکس را میبیند. عکاسی به این صورت اوج گرفت اما به شدت مناسبات فوکویی دانش و قدرت بر آن سیطره پیدا کرد».
عکاسی روی ریل اندیشه گفتوگوی شهرآرا با ابراهیم بهرامی درباره پازلهای گمشده هنر عکاسی مشهد
ضحی زردکانلو| اگر بخواهیم ازطریق
نامهای معتبر، عکاسی مشهد را بشناسیم، بیشک ابراهیم بهرامی درمیان پژوهشگران و
مدرسان عکاسی مشهد از صدرنشینان است. بهرامی از معدود عکاسان پیشکسوت مشهدی است
که مدام دانش و اطلاعات خود را بهروز میکند؛ از ٣٠سال پیش که مدیریت موسسه
تحقیقات و مطالعات عکاسی آبگینه را بهعهده گرفت تا امروز که در معتبرترین جشنوارههای
بینالمللی، داوری میکند. او در این سالها توانسته است رزومهای پروپیمان از
دیپلمهای افتخار و مدال طلای جشنوارههای بینالمللی از کشورهایی چون آمریکا،
ژاپن، ایتالیا، ترکیه و... در کارنامه هنری خود ثبت کند. این عکاس پرافتخار مشهدی
اکنون خودش را عکاس مستند اجتماعی میداند و این روزها بیشتر عکاسی پرتره تدریس میکند.
ابراهیم بهرامی که مدتها از فضای رسانه فاصله گرفته بود، میهمان تحریریه شهرآرا
بود. در گفتوگوی پیشرو با او درباره حرفه عکاسی با محوریت آموزش و مطبوعات گپ
زدهایم.
همواره اعتبار و احترام محسوسی همراه نام ابراهیم
بهرامی بوده است. بهنظر شما این موفقیت از کجا نشئت میگیرد؟
راهی را در عکاسی انتخاب کردم که فکر میکردم راه درستی
است. شاید نزدیک به ٣٠سال پیش بود که بههمراه برخی دوستان عکاس در مشهد، تشکلهایی
را برای تحقیق و پژوهش عکاسی راهاندازی کردیم تا بتوانیم بهصورت علمی و تخصصی
فعالیت کنیم. ازجمله بانک اطلاعات عکاسان خراسان و موسسه آبگینه. در این مسیر، به
موفقیتهایی هم دست یافتیم و رزومههایی ایجاد شد و شاید فعال نبودن بعضی پیشکسوتان
عکاسی باعث شد که ما بیشتر در چشم باشیم. همچنین حضور در جشنوارهها و داوریها
و... باعث شده است نامم سر زبانها باشد، وگرنه من همان فرصتی را داشتم که دیگران
داشتند.
شما فعالیت هنری خود را با کار سینما آغاز کردید، اما
سپس بهسراغ عکاسی رفتید و درزمینه چاپ عکس هم خیلی مطرح شدید، حتی برخی عکاسان
پایتختنشین برای چاپ عکسهایشان بهسراغ شما میآمدند. چه شد که علاوهبر عکاسی بهصورت
تخصصی به وادی چاپ عکس نیز ورود پیدا کردید؟
بله، شروع کار من با سینما بود اما علاقه زیادم باعث شد
که در یکی از لابراتوارهای عکاسی مشهد، مشغول بهکار شوم. آنجا بهصورت تخصصی و
علمی به مقوله چاپ عکس پرداختم که کلاسهایی تخصصی هم در این زمینه برگزار کردیم. ..