دیدار با استاد حمید عربلین ، مایه بسی مباهات و افتخار برایم بود.به دیده من که چندین سال در عرصه عکاسی شاگردی کرده ام ، و عکاسان و استادان بسیاری دیده ام ،ایشان بسیار پر حوصله ، خوش برخورد وخوش صحبت و پر انرژی بودند.
استاد عربلین به گونه ای از تاریخ ۳۰-۴۰ سال گذشته عکاسی برایمان صحبت کردند که گویی هم اکنون همگی قابل لمس هستند.و البته صحبت از تاریخ عکاسی ، برای ایشان ، صحبت از خاطرات جوانی ، خاطرات پدری و یادگاران خانوادگی بود.
بعنوان مثال عکسی روی دیوار ورودی آتلیه اشان نصب بودکه در آن کودکی خردسال عکاسی شده بودو آن کودک ، پدرشان بود. در جمعی از اجداد پدری و مادربزرگها و عمه ها.ما نیز جمعی عکاس بودیم و میدانستیم که اکنون چه گنجینه ای پیش رویمان است و
قدر شناسانه و مشتاقانه به تماشای همان قابهای روی دیوار پرداختیم .
کمی بعد با همراهی و توضیحات خود استاد، وارد فضای اصلی آتلیه شدیم و در آن فضا چه چیزی بیشتر از یک دوربین فانوسی قدیمی میتوانست توجه ما را به خود جلب کند ؟دوربین قدیمی را آوردند و طریقه کارش را برایمان توضیح دادند
و قسمت جالب ماجرا این بود که هم اکنون نیز امکان عکاسی و ظهور عکس با همان دوربین وجود داشت. دوربین کاملا سالم بود و دلسوزانه از تمام حوادث محافظت شده بود.
فوکوس دستی بود. ولی نه بصورت فوکوس دستی که روی دوربین های دیجیتال خود داریم ، بلکه فوکوس ، از طریق یک اهرم که به جلو و عقب میرفت، انجام میشد، زمانی که تصویر سوژه را که به صورت وارونه می توانستیم ببینیم ،بهترین حالت را داشت و واضح و شفاف بود، اهرم باید قفل میشد ، که باز هم قفل دستی و به کمک یک اهرم دیگر انجام می شد ، حالا که تصویر واضحی داریم ، نوبت گذاشتن کاغذ است ، باید کاغذ عکس را در جایگاه خود گذاشت و عکس گرفت و در مدت نوردهی، سوژه باید کاملا بی حرکت باقی بماند .
دو تشتک کوچک هم همان داخل محفظه و جلوی دست عکاس بود ، به عنوانتشتک ظهور و ثبوت. داروهای ظهور و ثبوت ، به صورت خشک ، موجود بودند که باید در زمان لازم حل شده و درتشتک ها مورد استفاده قرار می گرفتند. داخل محفظه فانوس ، از طریق یک دریچه با شیشه قرمز ( که مانع رسیدن نوری بجز نور قرمز به کاغذ عکس باشد) ، جلو چشم عکاس قرار می گرفت و عکاس می توانست ببیند که عکس ظاهر شده یا خیر ویا برای چک کردن داروها و ... بتواند به داخل محفظه دسترسی داشته باشد.
یک جا، برای یک قاب چند لتی ، یا به عبارتی ویترین محصولات، کنار دوربین تعبیه شده بود که قابها تا شده کنار دوربین قرار میگرفتند و هنگامیکه عکاس، مثلا کنار کوهسنگی ایستاده و به جلب مشتری بپردازد ، مدرکی برای سبک و نمونه ی کاری او باشد.
استاد عربلین ، به همراه استاد حمید رضا گیلانیفر
در میان عکس های روی قاب ، چند عکس رنگی هم به چشم میخورد،
عکسهای رنگی ...
عکسهای چاپ شده سیاه و سفیدی که خود ایشان با رنگ روغن و قلم مو، البته با سلیقه خودشان ، رنگ کرده بودند. بعضا ، از یک عکس ، دو یا سه روش مختلف با رنگها و اندازه های متفاوت.
عکسهایی از حرم
عکس سه گلدسته
و عکسهایی با دکورهای چوبی
مثل ماکت چوبی هواپیما ، که مشتری روی چهارپایه ای نشسته و لباس و کلاه و.. میپوشد و ماکت جلوی او نصب می شود.
عکس های یادگاری خیلی قدیمی...
مثلا سربازی با لباس فرم ، از سال ۱۳۲۰
ویا نمایی از بازار روز
که نمادی از فرهنگ و پوشش آن زمان بوده است
اطراف حرم امام رضا ( ٔ) دهه ۲۰شمسی
استاد پیشکسوت حمید عربلین در کنار استاد جدیدم حمید رضا گیلانیفر
ندا احمدی/ مشهد / ۲۵ مرداد ۱۳۹۸
عکس های گزارش : فرشته کاملان