تاریخ عکاسی مشهد

تاریخ عکاسی مشهد

َموسسه تحقیقات ومطالعات عکاسی ابگینه
تاریخ عکاسی مشهد

تاریخ عکاسی مشهد

َموسسه تحقیقات ومطالعات عکاسی ابگینه

ورای قاب مجسم / گفتگوی روزنامه شهر آرا با « ابراهیم بهرامی»

گفت و گو با ابراهیم بهرامی در حاشیه نمایشگاه عکس «فوکوس2020»، در نگارخانه گلستانه

امیرمنصور رحیمیان| عکاسی هنر غریبی است. صبح را در هنگام طلوع، قرمزرنگ و دشت را مه‌آلود نگه می‌دارد. درخشش نور خورشید را بر پشت گوسفندان سحرخیز، پرتلألو و نگاه شبانان را بر پهنه بیکران هامون، بی‌حرکت می‌کند، آن‌چنان که بیننده هر وقتِ روز و هر فصل سال که به تصویر نگاه می‌کند، برایش همان حس صبحدمان زنده می‌شود. حرکت بی‌وقفه موج‌ها، بال‌وپر زدن پرندگان بر آبیِ ایستای رود، رد دود قطار، پررنگ و بخارآلود روی تپه‌های پربرف و هزار چهره ثابت که به چشم دوربین خیره شده‌اند. من همیـــشه ورای قـــــاب مجسم، عکاس را می‌بینم؛ کسی که با دوربین بر گردنش و شاتر زیر انگشتش، منتظر و مترصد نور و صحنه، ایستاده است و انتظار می‌کشد تا لحظه‌ای را ثبت کند که روح و جان مخاطب را زنده کند. قابلیت اینکه بتوانی اشیا و مناظر را در بهترین شکلی که خودت می‌خواهی و به نحوی که منظور خودت است تصویر کنی، خودِ هنر است. هر تصویر یا منظره‌ای را که در قابی می‌بینم، تا مدت‌ها مسخ و مسحورش می‌شوم. در این لحظه‌های بی‌مانند، به دنیای درون عکس سفر می‌کنم. وزش باد را روی صورتم احساس می‌کنم و گوشه‌های لباسم را که بی‌تاب در باد تکان می‌خورد، نگاه می‌کنم. بوی چمن و صدای آب را می‌شنوم. از آفتاب افتاده روی پوستم، لذت می‌برم و سایه‌هایی که از حرکت ابرها روی زمین افتاده است را دنبال می‌کنم. ساعت‌ها در درونشان غرق می‌شوم. خودم را می‌بینم و درحالی‌که پوستین چرم و کرک‌دار پوشیده‌ام، سرمای استخوان‌سوز را لمس می‌کنم. در دشت‌های فراخ قزاقستان دنبال رمه افتاده‌‌ام و نفسم همراه با گوسفندان بخار می‌کند. در قاب بعدی، این منم که چکمه‌های لاستیکی‌ام را بالا کشیده‌ام. زیرپوش راه‌راه زردی پوشیده‌ام و آهنگ عاشقانه‌ای را بلند و به‌زیبایی می‌خوانم. قایقم را آرام در کوچه‌های تنگ ونیز پیش می‌برم. صدایم توخالی و خیس، می‌خورد به پل‌های کوتاه‌قد مسیر و در دالان‌های پر از پنجره گم می‌شود. سرخوشانه به آفتاب عصر نگاه می‌کنم و برای گردشگرها دست تکان می‌دهم. این‌بار در قاب رودخانه‌ای غرق می‌شوم، درحالی‌که چشمانم را بسته‌ام. صدای بی‌وقفه آب را می‌شنوم که سر به صخره‌های کوچک کنار رود می‌زند. چشمانم را که باز می‌کنم، حواصیل‌های وحشی را می‌بینم که به‌دنبال هم از فراز سرم عبور می‌کنند. نسیم، آرام صورتم را نوازش می‌کند و آفتاب پاییزی رخت زردش را روی کوهسار روبه‌رو پهن کرده است. اگر وقت تنگ نبود و زندگی دست از سرم برمی‌داشت، این خیال را تا ابد ادامه می‌دادم، ولی افسوس که زندگی هرگز تا زمان مرگ، ما را آسوده نمی‌گذارد. الغرض اینکه، عکس‌های نمایشگاه «فوکوس2020» نیز از همین دسته‌ بودند؛ خیال‌انگیز و زیبا؛ تجربه‌ای بین‌المللی از 30عکاس کاربلد ایرانی. این دعوت به تماشا، در نگارخانه گلستانه، از بیست‌وهشتمین روز دی‌ تا امروز سوم بهمن، برگزار شد. همین نمایشگاه عینا در ماه ژوئن سال آینده میلادی در گالری مرکز نمایشگاهی «فیاپ» -فدراسیون بین‌المللی هنر عکاسی- در شهر قونیه ترکیه، نیز برگزار می‌شود. در این گردهمایی قاب‌ها، 43اثر با موضوعات طبیعت، چشم‌انداز، فاین‌آرت، مفهومی و اجتماعی شرکت داده شده‌اند. این نمایشگاه را باشگاه عکس فوکوس و خانه هنر خیام با هم‌فکری و همکاری دفتر نمایندگی فدراسیون بین‌المللی هنر عکاسی در ایران، نگارخانه گلستانه، موسسه تحقیقات و مطالعات عکاسی آبگینه و آژانس ارتباطات برگزار کردند.


43عکس با موضوعات مختلف
«ابراهیم بهرامی»، از عکاسان پیش‌کسوت مشهد و برگزارکننده نمایشگاه، درباره «فوکوس2020» این‌گونه توضیح می‌دهد: این نمایشگاه را خانه هنر خیام که نمایندگی فدراسیون هنر عکاسی را در ایران دارد، با همکاری نگارخانه گلستانه، موسسه تحقیقات و مطالعات عکاسی آبگینه و همچنین آژانس ارتباطات، برگزار کرده بود. من به‌عنوان نماینده خانه هنر خیام، مسئول برگزاری آن بودم. آثار به نمایش‌درآمده درحقیقت برای نمایش در ترکیه پیش‌بینی شده بود ولی قبل از نمایش در قونیه، در مشهد هم آن‌ها را در معرض تماشا گذاشتیم و آثار 30هنرمند از مناطق و شهرهای مختلف را گزینش کردیم. به‌گفته بهرامی، این آثار 43عکس با موضوعات مختلف است. این دوره نمایشگاه، هفتمین دوره‌ای بود که خانه هنر خیام برگزار می‌کرد: «دوره از آن نظر می‌گویم که هم‌زمان با این نمایشگاه در تهران و نیشابور، نمایشگاه‌هایی افتتاح شده بود که عکس‌های متفاوتی را هم به تماشا گذاشته بودند. باشگاه عکس فوکوس و خانه هنر خیام، برگزارکننده چندین نمایشگاه بین‌المللی و داخلی هستند؛ ازجمله در کشور تاجیکستان، قرقیزستان،جشنواره عکس سلامت روان زنجان،جشنواره ملی هنر و روان در مشهدو همین نمایشگاهی که در نگارخانه گلستانه برگزار شده بود. انتخاب آثار برای هفتمین دوره نمایشگاهی خانه هنر خیام، نیز چند ماه قبل صورت گرفت. هیئت داوران -که اتفاقا بنده هم یکی از آن‌ها بودم- آثار را بررسی کردند و جمعه بیست‌وهفتم دی، مراسم اهدای جوایز برگزار شد. در آن مراسم پذیرای سفیران، هنرمندان و عکاسان منتخب بودیم و هم‌زمان در نیشابور افتتاحیه‌ای داشتیم که گزیده‌ای از دو جشنواره را در آن برگزار کردیم. این نمایشگاه هم با موضوعاتی که ذکر شد، قرار شد در دو جا اکران شود؛ اول در مشهد و بعد عینا در قونیه، ضمن اینکه هیئت انتخاب با داوری متفاوت است. معمولا اعضای هیئت انتخاب این فرم نمایشگاه‌ها که قصد اولشان فروش و تماشاست، از بین نگارخانه‌داران و عکاسان انتخاب می‌شوند.
به‌گفته این عکاس مشهدی، فوکوس2020 نمایشگاه به‌حساب می‌آید و مسابقه نیست. عکاسان بین 5 تا 15اثر را ارسال و هیئات انتخاب، کارهایشان را ارزیابی می‌کنند؛ چون در این مجال قصد هنرمندان، فروش آثار بود، حالت اکسپو پیدا می‌کرد که خب، ما این اسم را در مشهد استفاده نکردیم؛ چون اینجا فروش زیادی صورت نمی‌گیرد. تمرکز ما بیشتر بر ترکیه است. آنجا افراد برای خرید آثار، مشتاق‌تر هستند. برگزارکنندگان هم به بازار فروش آثار در ترکیه و کشور‌های دیگر امید می‌بندند. این آثار قابلیت استفاده در دفاتر تبلیغاتی، خدماتی و گردشگری را دارد؛ چون مفهومشان بیشتر حول‌وحوش طبیعت و فاین‌آرت و اجتماعی دور می‌زند. اصلا هدف این اکسپو هم همین بود و بازار هدف را این‌طور درنظر گرفتیم، ولی درمورد جشنواره یا مسابقات، موضوع قدری فرق می‌کند: «اولا: در اینجا هیئت انتخاب نیست، هیئت داوران است. ثانیا: سطح جشنواره را هیئت داوران انتخاب می‌کنند، آن‌هم با درنظر گرفتن شرایط اجتماعی، جغرافیایی، سیاسی و... . در ابتدا سطح شهری که هنرمندان همان شهر شرکت می‌کنند، بعد سطح استانی و بعد منطقه‌ای و بعد از آن سطح ملی که همه هنرمندان آن کشور می‌توانند شرکت کنند. بعد از همه این‌ها، سطح بین‌المللی است که خب ما بیشتر به این سمت حرکت می‌کنیم.»
به نظر او، در هر سطحی کارها متفاوت است و داوری‌ها هم متفاوت. هرقدر بین‌المللی‌تر فکر کنیم، سطح جشنواره بالاتر می‌رود؛ چون رقابت با دیگر ممالک، باعث ارتقا در هر کاری می‌شود و عکاسی هم از این قاعده مستثنا نیست. برای جمع کردن این آثار هم همین‌طور عمل شد: «ما به عکاس‌ها گفتیم عکس‌هایی در سطح بین‌المللی بفرستید. آن‌ها هم باتوجه‌به سابقه و اسم‌های پشت این داستان، شروع کردند به کار؛ چون مطمئن بودند که ما کارشان را به دنیا نشان می‌دهیم. با نگارخانه‌داران و حامیان مالی صحبت و حق کپی‌رایت را رعایت می‌کنیم.»


در جستجوی ِمعنا/ ابراهیم بهرامی

در جستجوی ِمعنا

 « ابراهیم بهرامی»

 

    هنرمندان که به نوعی پدیدآورنده ی یک اثر هنری هستند، هنگامی که به مفاهیم می پردازند، جدا از ارائه یک اثری فیزیکی و مادّی ، سعی می کنند خود را از محدودیت هایِ سنتی و مادّی رها کنند و با ذهنی سیّال و گاهی منتزع از واقعیت به جهانِ غیرمادی نقبی بزنند و نگرش خود را در ارائه ی  یک اثرِ هنری بیان کنند.  بطور معمول ، موضوعاتِ ذهنی در آثار هنری فرصت بیشتری برای کشفِ رازهایِ معنوی به مخاطب می دهد، در این آثار هنرمندان فارغ از نیازهای مادی به ماوراء می اندیشند و بر روح، احساس و تفکرِ مخاطب تأثیر می گذارند. در بسیاری از هنرها که بازآفرینی رکنِ اساسیِ خلق یک اثراست، چنانچه تفکر وتعمّقی در ارائه موضوع و در قالبِ تکنیکی منسجم صورت نگیرد، اثر خلق شده بی روح می نماید و مخاطب را از رسیدنِ به محتوا و پیام آن و همچنین درک آن بازمی دارد .

    برای شناخت معنا درآثارهنری خیلی لازم نیست پیچیده فکر کنیم، همین که بتوانیم جهان و اجسام مادّی را در ترکیبی عارفانه و عالمانه در جهت رسیدن به مفاهیمی که ادراکی هستند ، ارائه کنیم به معنا       پرداخته ایم. برخی اشیاء و فرم ها آنچنان از واقعیت دور می شوندکه پرداختن به برخی از آنان  بار معنایی به خود می گیرند، از حیطه ی مادیّت خارج می شوند ، به نیاز درونی می پردازند، به انتزاع می رسند و تأثیر عمیق تری  خواهند گذاشت . این آثار در مخاطب احساسی را بیدار می کند، به نیاز روحی اش پاسخ می گوید و یا ممکن است خاطره ای را در ذهنش متبادر سازد.  

    در هنرهای مختلف تلاش می شود به جای بازآفرینیِ صرف به بیان مکنونات قلبی و روحی پرداخته شود ودر بیان یک موضوع عناصر مادّی و غیر مادّی دست به دست هم می دهند تا مخاطب را به درک یک معنا  رهنمون سازند. همه ی هنرها به طور یکسان نمی توانند در  موضوعات حسی اثر گذار باشند ولی هنرهای تجسمّی، موسیقی و ادبیات به طور کلی امکان و شرایط وارد شدن به حوزه های معنایی و انتزاعی  را برای پدید آورندگانشان مهیّا می سازند.

پرداختن به یک موضوعِ معنوی، نیازمند استفاده از یک زبان بیانی و معنایی در هنر است . این زبان تعریف مشخص و مطلقی ندارد و می تواند برآیند دیدگاه ها ، ساختار، سبک و انتزاع باشد.

اغلبِ موضوعات در اطراف ما دیداری هستند، و بدون هیچ هماهنگی بین اجزاء، ساختار ، ترکیب و نقطة دید مناسب ، براحتی همه ی آنها را می بینیم ، و این نگاه ِهنرمند است که با درکی عمیق و با تلفیقی از ذهنیّت ، دانسته هاو تفکّرات خود به بیان و برداشتی ذهنی و غیرمادّی می پردازد.

از آنجا که عکاسی آفرینش و بازتولید مجدد واقعیّت است نه یک رونوشت یا تصویر عین به عین، لذا حقیقتی نهفته را با خود به همراه دارد که پیامی درونی است و معنای آن را بیان می کند.

« سوزان سونتاگ » از صاحبنظران هنر عکاسی اعتقاددارد ، عکس ها بعنوان اسنادی که واقعیتِ موجود را به تصویر می کشند، عناصری زیبا شناسانه رابه مخاطب منتقل می کنند و اوست که با دریافت و ادراکات    ذهنی اش آن را می فهمد ودرک می کند.

یک عکس رنگی مبتنی بر فرمهای ظاهری و عناصری که در هم تنیده شده اند ، در ابتدا مخاطب را مجذوب رنگ ها ،فرم ها و اشکال و عناصری می کندکه در چینشی تصویری و هنرمندانه به خدمت گرفته شده اند  ، لیکن در یک بیان ثانویِ زیبایی شناسانه بار معنایی به خود می گیرد که ورای واقعیّت و عینیّت موجود است و آن را از وجود مادی اش خارج می کند. در عکاسی این زیبایی های بصری، عناصر، رنگها، اشیاء، اندازه قاب ، سیاه و سفید یا رنگی بودن آثار نیست که در ذهن بیننده می ماند بلکه برداشت او و برآیند عناصر  ارائه شده در اثر است که بر معنا دلالت دارند که در عینیت عکس قابل مشاهده نیست.

« آموزگاران معنوی جهان » لقبی است که« مایکل تی اچ سدلر»  از محققین هنر به هنرمندان داده است ، او هرگونه تلاش برای به تفاهم رساندن جامعه و هنرمند و برای گسترش توان جامعه در درک آرمان های هنرمند را مورد توجه قرارمی دهد. لذا هنرمندانی که به جای پرداختن به واقعیت های بیرونی در تلاش هستند با تقویت و نظم بخشی به حسِ درونی خودآثاری معنوی ارائه نمایند ، در واقع ذهنِ جستجوگر مخاطب را نیز به چالش می کشند تا در یک رویارویی ،رازهای نهفته در حیات بشری را کشف کنند. هنرمندان چون با روح انسانها سر و کار دارند رسالتی بر دوش دارند و کوشش آنها در راه کمالِ اندیشه انسانی است. آنان با خلق آثاری مملو از فضایل معنوی، موجب پالایش روح انسانی می شوند.

ارائه زیبایی در آثار هنری برگرفته از نیاز درونی هنرمند است ودر این راستا لازمه موفقیت در این حوزه خودشناسی است. هنرمندان باید قبل از اینکه در اندیشة انتقال تفکری به جامعه باشندبه خود شناسی درونی بپردازند، چون هنرمند با غذای روح مخاطب سرو کار دارد. تعمق ، تفکر و مطالعه در خودشناسی برای درک  هویت انسانی و غور در معنا از لازمه های توجه هنرمندان در رسیدن به بیانی غیرمادی است که در ابتدا بایستی برای خود مهیّا کنند .

   همة موضوعات ذهنی ابتدا کنکاشی با خالق اثر ایجاد می کند ، افکار و احساسات اورا مدتها به خود مشغول می دارند. ذهن هنرمند همیشه درگیر عوامل بیرونی و درونی است و سعی دارد در بازنمایی یا آفرینش هنری آنچه افکار اورا معطوف یک محور می کند را بعنوان سرچشمه ای جوشان برای بیانِ هنری اش ، صیقل داده و در یک اثر هنری به عینیت در آورد.او در جستجویِ معنا سعی کند  محتوا را به آثارش بیفزاید و اینگونه است که اثرش ماندگار و جاودانه خواهد شد .

این نکته بدیهی است که فرم و محتوا همچون دو بال پرنده مکمل هم هستند. از فرم وشکل بعنوان ظرف و حالتی برای بیان باطنِ اثر که معنا است بهره گرفته می شود که این ظرف در مکاتب و هنرهابه اشکال مختلف بروز و ظهور داشته اند که در این مورد « واسیلی کاندینسکی » از برجسته ترین صاحبنظران دنیای هنر می گوید:" روابط در هنر لزوما روابط فرم ظاهری نیستند بلکه مبتنی بر تفاهم درونی معنا می باشند." او اعتقاد دارد همانگونه که موسیقی دانان رها از دنیای مادی اند، دیگر هنرمندان نیز نباید دربیانِ اندیشه های خودو انعکاس در آثارشان به دنیای مادی وابسته باشند.

 ذهن بیننده پس از دیدن هر عکس ، مطالعه یک کتاب یا دیدن یک فیلم یا رجوع به  هر اثر هنری دیگری لحظاتی ، ساعاتی و شاید روزها درگیر می شود و این تاثیر فقط بعد مادّی و عناصر فیزیکی اثر نیست چون ارتباط فیزیکی مخاطب با آن اثر قطع شده است بلکه برداشت و وجه معنایی و درونی است  که در مخاطب برانگیخته شده و ذهن او را مدتها به خود مشغول  می کند .

ابراهیم بهرامی